Land of Dreams

Every one is hold to be innocent , untill he is proved guilty

Land of Dreams

Every one is hold to be innocent , untill he is proved guilty

سر رای برگشتنت آینه می کارم گلدونای دلتنگو رو پله می زارم 

لحظه های بی قصه رو طاقت ندارم چشم من به راه عشقه 

رفتنت گناه عشقه اون روی سیاه عشقه 

ماه من ماه من تو چاه عشقه

 یادمه اون شب که رفتی چشمو بستم شیشه ی عمر جوونی مو شکستم 

تا به تو پیغام دلجویی فرستم اسمتو با شیشه کندم روی دستم ای درد ... ای یار ....


حالم گرفته س خیلی زیاد اونقدر که این احساس تنهایی و پوچ داره مثه خوره روحمو میخوره و توانمو ازم گرفته.نمیدونم چمه چرا سردرگمم چرا ناراحتم چی شد که یهو اینجوری شدم چرا اصن باید بیام دوباره اینجا بنویسم و چرت و پرت سر هم کنم ؟

دلم تنگ شده 

خیلی دلم تنگ شده

بودنش ُ هر چی میخوان بقیه صدا کنن من عادت دارم به بودنش کنارم به اینکه باشه به صداش به نفس به لمس تنش به بوسه هاش به تموم کسشرهایی که میگیم و صدای خندمون بلند میشه.

نمیدونم کجاست

نمیدونم چیکار میکنه

این هفته ها مثه جهنم میگذره این هفته ها که نیست این خدمت لعنتی داره منو میخوره.زامبی شده افتاده به جونم دارم تبدیل به هیولای غیرقابل کنترل میشم.شادیام شادی نیست خنده ام خنده نیست

خستم

چشممم به فیوریت کال گوشیم میفته دلم میخوام گوشیُ رو بندازم دورترین جایی که میتونم نباشه وقتی نیست

وقتی "تو" نیستی نمیخوام هیچی باشه

بچه شدم

عروسکمو ازم گرفتن

معتاد شدم هروئینم نیست

گوشه این خوابگاه کوفتی حالم خرابه.

حال و حوصله درس خوندن ندارن حال و حوصله هیچی ُ ندارم

خستم

خستم

۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ مهر ۹۵ ، ۱۹:۴۹
لی لی پوت

صدای کافه آفاق میاد : *با مرور خاطرات تک و تنهام با خودم همه کوچه های شهرو پی تو راهی شدم *  پاک نمیشه هر چی سیم میکشه نمیشه نمیشه خسته میشه ولش میکنه دوباره سرتکون میده میخونه :

*یه پرانتزی که تو قلبم....*،

دوباره وسط آشپزخونه تاب میخوره برمیگرده سیم رو برمیداره اینبار محکمتر میکشه به جونش. یادش نمیره به خودش قول داد.مطمئنه این دفعه یادش نمیره.پاک نمیشه.

ولش کرد یه بشقاب برداشت.شست.

چطوری میخوای خستگیت در بره پس؟ 

یه کم دیگه سیم بکش

ولش کن اه.

پر آب کرد گذاشت رو گاز.

بازم روشن نمیشه بازم یادش رفته بود گذاشته رو گاز و رفته حموم.اون یکی قوطی رو برداشت ایندفعه محکمتر.روشن شد بالاخره کبریت بخارگرفته خیس خورده لعنتی.

برگشت.

*من از این خواب ناتموم شبی صد دفعه میپرم یه پرانتزی که قلبم تو محاصرت عاشقه.*

هنوز کف آشپزخونه کلی جای پا هست و سینک پر از چربی چندین روز مونده.

اگه راست بگه چی؟ 

*با تو موزیک و زندگی میرسن به معاااااااشقه.بی تو تاریکو تاریکی بحرانه باتو آرومم آرامش باهامه*

باید برم ببینم همه چیو.نه ولش کن حالا اون یه چیزی گفت.

خفه شو دفعه پیش هم همینو میگفتی.

دیدی چی شد؟ 

خفه شو.

دوباره شروع کردیا.

باشه میرم میبینم.

چطوری میخوای بری؟ 

میرم دیگه 

خفه شو فقط.

هر دفعه همینو میگی امروزم قرار بود یادت نره کتری رو خاموش کنی.قرار بود چایی خستگی تنت رو در کنه نه کارتو زیاد کنه.باز یادت رفته بود دیدی؟

خفه شو.

خستم

باشه.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ دی ۹۴ ، ۱۷:۳۳
لی لی پوت

انقدر نیومدم اینجا که همه چیز یادم رفته.

خیلی چیزا عوض شده

محل زندگیم

کارم روابطم

ایسنتاگرام راحت ترم اونجا پیدام کنید : liliput89

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۳ دی ۹۴ ، ۲۰:۱۶
لی لی پوت

راحت شدی به خدا، خوب شد پس فردا با یه بچه برنگشتی اونوقت میدونستی چقدر بدبخت تر میشدی؟

 برو خدا رو شکر کن مردم خیلی سختی میکشن تا طلاق بگیرن.
این همه آدم طلاق گرفتن نمردن که ؟ 
اوووه چیزی که زیاده پسر !!
غصه شو نخوریا ایشالا یه بخت خوب گیرت میاد هزار پله بهتر از اون مرتیکه فلان فلان شده که ولت کرد.


وقتی سکوت میکنم دارم به گریه میرسم، تقصیر دستای تو شد حالا اگه دلواپسم

از دی ماه لعنتی دلگیر تر از بهمنم، وقتی که از این خاطره بوی تو رو میده تنم.


از اول همینطوری بود؟
 اینطوری؟ جوک میگی ؟ 
سه نصفه شب میومد دنبالم میگفت بی تو خوابم نمیبره بپوش بریم.
هر ماه هر ماهی که از با هم بودنمون میگذشت بدون کادو نمیومد.سخت به هم رسیده بودیم.مگه میشد کم بزاره؟
روی 35 متر ارتفاع میرفت سرکار ، یه بار از جای آسانسور پرت شده بود پایین ولی خودشو نگه داشته بود همونجا که پسر عموش کشته شد.تو همون ساختمون.

روشنیه شبای تارم همدم ناشناسم توی این سکوت کوچه با تو من نمی هراسم
بی تو من چه بی پناهم با تو من چه بی نیازم
ترانه هام جون می گیرن آخه تو صدای سازم
 لحظه های با تو بودن لحظه های بی شکایت لحظه های خوب عشق و تو سکوت بی نهایت
نگو این ترانه بازم یه دروغ عاشقانست نازنین حرف دلم رو نگو که بازم بهانست




۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ شهریور ۹۴ ، ۰۳:۳۷
لی لی پوت

گفته بودم بیا به یه چیزی قسم بخوریم که وقتی اسمشو میاریم خودمون خجالت بکشیم از حرمت چیزی که بهش قسم یخوریم خدا پیغمبر رو مردم مثه نقل و نبات قسم میخورن من قسم قبول ندارم 

گفت بیا به اتاقمون قسم بخوریم اینجا با هم خوردیم خندیدیم خوابیدیم  گریه کردیم و هزار و یک کار تو حریم شخصی دو نفرمون گفت قبول ؛ خوابیده بودیم کف اتاق نور ماه از پنجره میومد تو اتاق گفت بیا پس به اتاقمون قسم بخوریم که تنها نزاریم همو هیچ وقت.


صدا داد و بیدادمون گوش اتاق رو کر کرده بود، داد کشیدم به اتاقمون قسم بس کن.ساکت شد

دعوا تموم شد.


دسشو گذاشت رو سرم گفت قسم میخورم به سرت ، گفتم حواستو جمع کن به چی قسم میخوری تو یه لحظه منو تصور کن بی سر برو عقب تر وایسا نگاه کن منو بی سر تصور کن

اخماشو کرد تو هم گفت من میدونم به چی قسم میخورم.


صدای داد و بیداد تا سر کوه میرفت.صدای زجه و گریه صدای التماس و هق هق

تو به اتاقمون قسم خورده بودی لعنتی ، تو به سرم قسم خورده بودی میفهمی؟ جون من ارزش نداشت برات ؟

منو مُرده تصور کن.مرده میفهمی؟ صدای لااله الا الله بیاد تو خیابون میفهمی؟


هیچی نگفت.


لباس پوشیدمو اومدم بیرون.و برنگشتم



وقتی میری توی یه تعهدی وقتی قبول میکنی ملتزم باشی به چیزی قسم و آیه مسخره س.به سر به دست به پا ؟ به چی میخوای متعهد باشی؟ تو حاضری جنازه طرف رو ببینی و  ملتزم بودنتو ثابت کنی؟

 یه لحظه جنازه شو تصور کن که بیل دست مردمه و دارن تند تند خاک میریزن روش و اون لحظه چیزی نمیتونه 

کاش این مسخره بازیا رو بریزیم دور اسیر چی کردی خودتو زن ؟

اسیر اینکه که به خدا به پیمبر به فلان به بهمان باهات میمونم ؟

نه بابا خبری نیس


قسم و آیه رو بریز دور


خدا رو بریز دور


آدم باش تو رابطه


ما قسم خورده ها رو دیدیم که رفتن.

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ مرداد ۹۴ ، ۲۳:۰۱
لی لی پوت

از آخرین کتابی که خوانده ام یه کلمه هم یادم نمانده،حتی از آخرین فیلمی که دیده ام یک سکانس

روزمرگی گرفته ام

از آلارم 7:15 دقیقه صبح که هر روز با صدای خفه اش کن ، خفه اش خواهم کرد.

از مسواک زدن ؟

هر وقت حوصله ام بکشد مسواک میزنم دروغ ندارم به خودم بگویم.

نشسته ام یک لیست آهنگ درست کرده ام به ترتیب غم و شادی و بی کلام و فیوریت دوستان.

گوش خواهم داد.کی ؟ نمیدانم.

پری برایم چایی آورده از مغازه پایینی

پوووف دیگر اعتیاد به چایی را هم سپرده هم به گورستان همان عادت های مضحک و ول نکن قدیمی.

هر روز دلم میخواد کلی چرت و پرت بیایم تند تند تایپ کن.

حوصله اش را ندارم ؟ 

قبول ؟


۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۱ ۱۳ مرداد ۹۴ ، ۲۰:۰۵
لی لی پوت

خیلی وقته ننوشتم اونقدری که دیگه ردیف کردن این همه کلمه که یه محتوای به درد بخور داشته باشه و ارزش این رو داشته باشه خودم بنویسمش یا حتی کسی بخواد بخونتش از دستم در رفته.خیلی وقتا توی درفت گوشی یا یه گوشه نوشتم ولی بعد اونقدر طول کشیده منتشر کردنش که زدم پاک کردم و بی خیال شدم.

امیدوارم اینجا بیشتر از خوشی بنویسم تا از بگا رفتگی.

۵ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۱ خرداد ۹۴ ، ۱۵:۰۲
لی لی پوت